زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
من خطاکارم؛ جفا کردم به تو؛ اما ببخش گر چه بد کردم؛ پشیمانم؛ مرا حالا ببخش راه بستم بر تو و ترسید از من دخـترت عـلتِ دلشورۀ زینب شدم؛ من را ببخش دل اگر سوزانـدم از اهلِ حـرم، در آتشم یا مرا در آتش این غم بسوزان یا ببخش احـترامِ مـادرت را داشـتم؛ دیدی حسین این پشیمان را برای خاطرِ زهرا ببخش راه را بـستم که حالا آب را هم بـستهاند خیمه گاهت تشنه ماند و رفت اگر سقّا، ببخش ساعتی دیگر به مقتل میروی؛ شرمندهام میروی منزل به منزل بر سرِ نیها؛ ببخش از تو دوری کردم و دور از خدا ماندم؛ ببین هارِبٌ مِنکُم؛ ولی برگشتم ای مولا ببخش تا مرا در خون نبینی راضی از خود نیستم حُر پشـیمان آمده؛ ای بهـترین آقا ببخش |